کد مطلب:154137 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:149
مختار از دیدگاه امام
از لابلای روایات بسیاری برمی آید كه امامان و پیشوایان مذهبی همواره نسبت به مختار اظهار علاقه فراوان می كردند و از عملیات او و خونخواهی حسین بن علی علیهماالسلام مسرور بوده اند، چنانكه امام باقر علیه السلام فرمود: مختار را بد نگوئید كه او دشمنان ما را
كشت و انتقام خون ما را گرفت، و زنان بیوه مان را بشوهر رسانید در هنگام شدت احتیاج اموالی در میان ما تقسیم كرد.
و در روایات دیگری است كه جماعتی خدمت امام پنجم حضرت باقر علیه السلام بودند كه مردی از اهل كوفه وارد شد خواست دست امام را ببوسد، امام دست خود را كشید و مانع شد، سپس پرسید: كیستی؟
من ابوالحكم فرزند مختار بن ابوعبید ثقفی هستم، امام با فاصله زیادی كه با او داشت دست خود را دراز كرد و او را نزدیك خواند آن مرد قدری جلو آمد، فرمود پیشتر بیا با اصرار و تاكید امام آن قدر به حضرت نزدیك شد مثل این كه امام می خواهد او را روی زانوی خود جای دهد، پس از تفقد و دلجوئی فراوان فرزند مختار عرض كرد:
قربانت گردم مردم درباره پدرم مختار زیاد حرف می زنند، نظر شما درباره اش چیست؟ كه گفتار شما را هر چه باشد درباره پدرم می پذیریم؟
- درباره مختار چه می گویند؟
- می گویند: او مردی دروغگو بوده است.
- سبحان الله، چه نسبتهای ناروا به او می دهند، با آن كه چقدر بما خدمت كرد، از پدرم امام زین العابدین شنیدم فرمود: صداق و مهریه مادرم از پولهائی بوده كه مختار برایش فرستاده بود، مگر مختار نبود كه خانه های خراب ما را تجدید بنا كرد و دشمنان ما را نابود ساخت و انتقام خون های ما را گرفت و از كشته هامان خونخواهی كرد؟
خدا پدرت را بیامرزد، خدا پدرت را بیامرزد، خدا پدرت را بیامرزد، حق ما را از هر كه بر او حقی داشتیم گرفت [1] .
كشت و انتقام خون ما را گرفت، و زنان بیوه مان را بشوهر رسانید در هنگام شدت احتیاج اموالی در میان ما تقسیم كرد.
و در روایات دیگری است كه جماعتی خدمت امام پنجم حضرت باقر علیه السلام بودند كه مردی از اهل كوفه وارد شد خواست دست امام را ببوسد، امام دست خود را كشید و مانع شد، سپس پرسید: كیستی؟
من ابوالحكم فرزند مختار بن ابوعبید ثقفی هستم، امام با فاصله زیادی كه با او داشت دست خود را دراز كرد و او را نزدیك خواند آن مرد قدری جلو آمد، فرمود پیشتر بیا با اصرار و تاكید امام آن قدر به حضرت نزدیك شد مثل این كه امام می خواهد او را روی زانوی خود جای دهد، پس از تفقد و دلجوئی فراوان فرزند مختار عرض كرد:
قربانت گردم مردم درباره پدرم مختار زیاد حرف می زنند، نظر شما درباره اش چیست؟ كه گفتار شما را هر چه باشد درباره پدرم می پذیریم؟
- درباره مختار چه می گویند؟
- می گویند: او مردی دروغگو بوده است.
- سبحان الله، چه نسبتهای ناروا به او می دهند، با آن كه چقدر بما خدمت كرد، از پدرم امام زین العابدین شنیدم فرمود: صداق و مهریه مادرم از پولهائی بوده كه مختار برایش فرستاده بود، مگر مختار نبود كه خانه های خراب ما را تجدید بنا كرد و دشمنان ما را نابود ساخت و انتقام خون های ما را گرفت و از كشته هامان خونخواهی كرد؟
خدا پدرت را بیامرزد، خدا پدرت را بیامرزد، خدا پدرت را بیامرزد، حق ما را از هر كه بر او حقی داشتیم گرفت [1] .
[1] بحار 351:45.